دربارهی کتاب کوه پنجم
پائولو کوئلیو در کتاب کوه پنجم از زندگی ایلیای نبی (الیاس پیامبر) نوشته است. داستانی که از کتاب مقدس اقتباس کرده است و شرح سفر روحانی و ماموریتهای یک پیامبر است. ایلیا یکی از پیامبران قوم یهود از دست حاکم ظالم منطقه، آخاب، فرار میکند و همراه با زنی بیوه و پسرش به شهر زیبای اکبر میرسد و در آنجا پناه میگیرد. این سفر عشقی بینظیر به زندگی ایلیا میآورد و او پس از مرگ آن زن، نگهداری از پسرش را بعهده میگیرد. ایلیا در تلاش است تا خودش را در دنیایی که از ظلم و بیداد پر شده است حفظ کند و حالا در میان یک دوراهی قرار گرفته است. دوراهی که او را به انتخابی سخت میان عشق و وظیفهشناسی کشانده است.
کتاب کوه پنجم را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
علاقهمندان به رمانهای پر مفهوم از خواندن کتاب کوه پنجم لذت میبرند. اگر آثار دیگر پائولو کوئلیو را خوانده و دوست داشتید، کوه پنجم نظر شما را به خودش جلب میکند.
دربارهی پائولو کوئلیو
پائولو کوئلیو در ۲۴ اوت سال ۱۹۴۷ در ریودوژانیرو برزیل به دنیا آمد. مادر او لیژیا خانهدار و پدرش مهندس بود. او در دوران نوجوانی آرزویش مبنی بر نویسنده شدن را با خانوادهاش درمیان گذاشت اما به دلیل مخالفت آنها به مدرسه حقوق رفت. بعد از یک سال مدرسه حقوق را ترک کرد. او مدتی مثل هیپیها زندگی میکرد. در زندگی پر حادثهاش تجربه بستری شدن در یک آسایشگاه روانی، اعتیاد، دستگیری توسط حکومت و … را دارد. بعد از مدتی که به عنوان ترانهسرا مشغول کار بود و درآمد خوبی نیز داشت، دوباره به رویای نویسنده شدن فکر کرد و شروع به نوشتن کتابهایش کرد. او پرفروشترین نویسندهی پرتغالی است که کتاب کیمیاگرش به ۷۰ زبان ترجمه شده و همین باعث ثبت اسم او در کتاب رکوردهای گینس است. او و همسرش در حال حاضر در اروپا و ریودوژانیرو زندگی میکنند. از آثار مشهور او میتوان به ورونیکا تصمیم میگیرد بمیرد، الف، زهیر، کنار رودخانهی پیدرا نشستم و گریستم و مکتوب اشاره کرد.
بخشی از کتاب کوه پنجم
ایلیا آن شب نخوابید. برای نخستین بار پس از سالها احساسات کودکیش به او بازگشته بودند اما این بار فرشته نگهبانش نبود که با او سخن گفته بود این «چیزی» بسیار بزرگتر و مقتدرتر بود. ترسید که اگر از بردن فرمان خودداری کند لعن و نفرینی در کارش حادث شود.
صبح روز بعد او تصمیم گرفت که آنچه از وی خواسته شده بود به انجام رساند. بهعلاوه او پیامآور چیزی بود که ربطی به خودش نداشت؛ وقتی وظیفهاش به انجام میرسید صداها دوباره به سراغش نمیآمدند تا آشفتهاش کنند.
ترتیب ملاقات با شاه اخآب دشوار نبود. در نسلهای دور با به سلطنت رسیدن سموئیل نبی پیامبران در حکومت و تجارت اهمیت یافتند. آنان توانستند ازدواج کنند، فرزند داشته باشند اما میبایست همواره تحت فرمان خداوند بمانند تا قانونگذاران و حکمرانان از جاده تقوی گام بیرون ننهند. تاریخ پیروزیهای بسیاری را به مدد این «تعالییافتگان از حق» ثبت کرده بود و اگر اسرائیل به خاطر حکامش تداوم یافته بود، هنگامی که آنان از راه راست منحرف میشدند، همواره پیامبری بود که آنان را به راه خداوند بازگرداند.
هنگامی که به قصر رسید به پادشاه گفت که خشکسالی بر سرزمین آنان مستولی خواهد شد تا این که از پرستش خدایان فینیقی دست بکشند.
پادشاه به کلام او وقعی ننهاد اما ایزابل ـکه در کنار اخآب نشسته بود و بهدقت به سخنان او گوش میدادــ پرسشهای متعددی درباره پیام او مطرح کرد. ایلیا درباره مشاهده خویش، از سردرد و از احساس توقف زمان در مدتی که او صدای فرشته را میشنید سخن گفت. در مدتی که داشت آنچه را اتفاق افتاده بود تعریف میکرد فرصت کافی یافت تا شاهزاده خانمی را که همه دربارهاش سخن میگفتند از نزدیک نگاه کند؛ او یکی از زیباترین زنانی بود که وی تا آن موقع دیده بود، با موهای بلند مشکی که تا کمر میرسید و اندامی بسیار موزون داشت. چشمان سبزش که در چهرهاش میدرخشید، خیره به ایلیا نگاه میکرد. قادر نبود رمز نگاه زن را بگشاید و نمیدانست که سخنانش تا چه اندازه بر او مؤثر افتاده است.
دوره های مرتبط
به ترس و صحبت کن
یادداشت نویسنده : اولین باری که در یک جمع چند نفره قرار گرفتم و صحبت کردم ، یادم نمی یاد ! برای اینکه فقط ۲ سال داشتم و تازه زبون باز کرده بودم …
کتاب کافکا در کرانه
رمان کافکا در ساحل (رمان کافکا در کرانه) از دو شخصیت ممتاز و فوق العاده قابل توجه بهره می برد: پسری نوجوان، به نام کافکا تامورا، که از خانه می گریزد تا هم از غیب گویی مخوفی فرار کند که زندگی اش را با سرنوشت ادیپ، اسطوره ی یونانی، گره می زند و هم به دنبال مادر و خواهرش بگردد که مدت هاست خبری از آنان ندارد. شخصیت دیگر، پیرمردی ساده لوح به اسم ناکاتا است که بهره ی هوشی چندان بالایی ندارد و بعد از حادثه ای که در زمان جنگ برایش اتفاق افتاد، هرگز بهبودی کامل را به دست نیاورد. او، در خلال اتفاقات کتاب، به دلایلی به سوی کافکا کشیده می شود؛ اما همانند بسیاری از کارهای روزمره ی زندگی، ناکاتا چیزی از این دلایل دستگیرش نمی شود.
کتاب قدرت
زمانی که راز پخش شد، به سرعت در سرتاسر دنیا از فردی به فرد دیگر منتقل شد. امروزه میلیونها نفر در کشورها زندگی خود را با روشهای اعجابانگیز این دانش، دگرگون کردهاند.هنگامیکه مردم از راز آموختند که چگونه میتوان زندگی را تغییر داد، هزاران داستان واقعی را با من در میان گذاشتند و من بصیرت بیشتری دربارۀ علل بروز مشکلات در زندگی مردم پیدا کردم و با این دانستههای جدید، دانش جدید “قدرت” حاصل شد، دانشی که میتواند زندگی را فوراً تغییر دهد.