چطور میتوان پول خود را افزایش داد و برای رسیدن به ثروتی عظیم در آینده برنامهریزی کرد؟ رابرت کیوساکی نویسندهای برجسته و کارآفرینی موفق در حوزه اقتصاد فردی در کتاب ارتقای هوش مالی، با ارائهی راهکارهایی ارزشمند به شما یاد میدهد تا با مدیریت پول خود، سرنوشت مالیتان را دگرگون کنید و همانند افراد ثروتمند بیندیشید و عمل نمایید.
دربارهی کتاب ارتقای هوش مالی:
در صورتیکه شما ضریب هوش مالی بالایی داشته باشید، قادر خواهید بود مشکلات مالی خود را حل کنید. همهی ما دوست داریم افرادی پولدار باشیم، زیرا زمانیکه از مشکلات مالی رنج میبریم، زندگی همواره سخت و ناامیدکننده خواهد شد. ما برای کسب ثروت زیاد تلاش میکنیم و میخواهیم آن را در جوانی به دست آوریم. قطعاً تا به امروز انسانهای پولدار زیادی اطرافتان دیدهاید، به نظر شما آنها چطور پولدار شدهاند؟
افراد ثروتمند میدانند که با پول خود چه کاری انجام دهند و کجا سرمایهگذاری کنند. آنها مثل آب خوردن پول درمیآورند و به صورت هوشمندانهای تصمیمات مالی میگیرند. بیایید با خودمان رو راست باشیم! اگر یک نفر درآمدی بیشتر از شما دارد به دلیل خوش شانس بودن یا برخورداری از موهبت جادویی نیست؛ در واقع او به خاطر داشتن ضریب هوشی مالی بالای خود با بهرهگیری از بهترین و مناسبترین روشها ثروتش را افزایش میدهد.
پر واضح است که تنها داشتن پول نمیتواند به شما کمک کند تا سرمایهگذاری بهتر، درآمد بیشتر و در نهایت قدرت مالی بالاتری داشته باشید؛ بلکه با بالا بردن ضریب هوش مالی خود قادر خواهید بود ثروتتان را مدیریت کنید و در حفظ آن بکوشید. همهی افراد به روشهای گوناگونی در حال حل کردن مشکلات مالی خود میباشند، چالش افراد فقیر نداشتن پول و افراد ثروتمند نداشتن مدیریت و برنامهریزی است.
چیزی که به شما کمک میکند تا از پس مشکلاتی مانند نداشتن خانهی شخصی، بدهکاری، هزینههای ماشین و … برآیید، پول نیست؛ بلکه نوع برخوردی است که شما با پول دارید. افرادی که از هوش مالی بالا برخوردارند، لزوماً پولدار نیستند و یا ثروت زیادی ندارند، فقط در درستترین زمان ممکن پول خود را چند برابر میکنند.
هوش مالی هر فردی از کودکی به والدین یا بستگانش وابسته است، اما در بزرگسالی و بر حسب تجربیاتی که به دست میآورد دستخوش تغییرات مثبت و منفی گوناگونی میگردد. متأسفانه در تربیت و سیستمهای سنتی والدین و آموزش و پرورش، توجه بسیار کمی به این ساختار ذهنی کودکان میشود. همهی ما از کودکی با گرفتن پولی در سر ماه و پسانداز کردن بزرگ شدهایم؛ در واقع تربیت شدهایم تا کارمند شویم نه یک ثروتمند منحصر به فرد! اگر میخواهید متفاوت عمل نمایید، کتاب ارتقای هوش مالی (Rich dad’s increase your financial IQ) را مطالعه کنید و به ثروت زیادی دست یابید.
کتاب ارتقای هوش مالی برای چه کسانی مناسب است؟
همهی ما با کتابهای بینظیر رابرت کیوساکی آشنا هستیم، او و همسرش با هوش اقتصادی بالایی که دارند به ثروتی کلان دست پیدا کردند. پس اگر شما هم میخواهید همانند یک فرد ثروتمند زندگی کنید و افکار سنتی را که از کودکی در مورد کسب درآمد در ذهنتان شکل گرفته است، از بین ببرید حتماً برای مطالعهی این کتاب وقت بگذارید.
با رابرت کیوساکی بیشتر آشنا شویم:
نویسنده پرفروش کتاب پدر پولدار، پدر بیپول که برای شش سال موفق شد در لیست پرفروشترینهای نیویورک تایمز قرار بگیرد، کسی جز رابرت کیوساکی ( Robert Kiyosaki) نیست. او یک سرمایه گذار، مربی و کارآفرین است که نگرشش نسبت به پول و سرمایه گذاری توانسته افکار دهها میلیون نفر در سراسر جهان را متحول کند.
مشهورترین و پرفروشترین کتاب او «پدر فقیر، پدر پولدار» است که در دو سال متوالی به عنوان پرفروشترین کتاب در زمینهی کسب پول USA Today نامگذاری شد و بیش از 27 نسخه از آن در سراسر جهان به فروش رسید.
از آثار دیگر رابرت میتوان به «کسب ثروت به روش پدر پولدار»، «دسیسه ثروتمندان»، «هوش مالی خود را افزایش دهید!»، «رهایی از کارمندی!»، «راهنماییهای پدر پولدار برای سرمایهگذاری»، «تجارت قرن بیست و یکم» و «دانشکده کسب و کار» اشاره نمود.
در بخشی از کتاب ارتقای هوش مالی میخوانیم:
پس از چهارسال تحصیل در آکادمی ناوگان بازرگانی ایالاتمتحده در کینگز پوینتِ نیویورک، در سال 1969 فارغالتحصیل شدم و کار خود را در سِمَت مسئول هدایت کشتیهای نفتکش شرکت استاندارد اویلِ کالیفرنیا آغاز کردم. من افسر سوم این کشتی بودم که در آبهای کالیفرنیا، هاوایی، آلاسکا و تاهیتی در حرکت بود. این یک شغل بینظیر در شرکتی عالی بود. من فقط هفت ماه کار میکردم و پنج ماه از سال در مرخصی بودم، میتوانستم دنیا را ببینم و تقریباً 47 هزار دلار در سال حقوق میگرفتم که معادل 140هزار دلار امروز است.
در سال 1969، حقوق 47 هزار دلاری برای جوانی که تازه فارغالتحصیل شده بود، پول زیادی بود. با این حال، در مقایسه با برخی از همکلاسیهایم، حقوق کمتری میگرفتم. برخی از همکلاسیهایم کار خود را به عنوان افسر سوم با حقوق 70هزار تا 150هزار در سال آغاز کرده بودند که امروزه مبلغ معادل 250 هزار تا 500 هزار دلار در سال میشود که برای جوان بیست و دو سالهای که به تازگی فارغالتحصیل شده، پول کمی نبود. دلیل پایین بودن حقوق من نسبت به همکلاسیهایم این بود که شرکت استاندارد اویل عضو اتحادیۀ کشتیرانی نبود و از قوانین اتحادیه پیروی نمیکرد؛ از اینرو، میزان حقوق آنها که بر اساس نرخ معین اتحادیه بود، تقریباً دو برابر من بود.
تنها پس از چهارماه فعالیت به عنوان افسر سوم، از شغل پردرآمد خود در استاندارد اویل کنارهگیری کردم و برای شرکت در جنگ ویتنام به سپاه تفنگداران پیوستم. من وظیفۀ خود میدیدم که به کشورم کمک کنم. در آن زمان، بسیاری از دوستانم تمام تلاش خود را میکردند تا به خدمت نظامی فراخوانده نشوند. بسیاری از آنها به ادامه تحصیل روی آوردند. یکی از دوستانم نیز به کانادا فرار کرد. برخی دیگر بیماریهای صعبالعلاج را بهانه قرار دادند تا بتوانند معافیت پزشکی بگیرند.
من از خدمت نظامی معاف بودم؛ زیرا دارای تخصص غیرنظامی مهمی بودم. از آن جا که نفت برای جنگ ضروری است و من در یک شرکت نفتی کار میکردم، اجباری برای حضور در جنگ نداشتم. وقتی برای حضور در میدان جنگ اعلام آمادگی کردم، بسیاری از دوستانم تعجب کردند. من مجبور به شرکت در جنگ نبودم، اما خواستۀ خودم بود که در جنگ حضور داشته باشم.
برای من، تصمیم رفتن به جنگ سختترین قسمت نبود. من قبلاً در سال 1966، بهعنوان دانشجو به ویتنام رفته بودم و در عملیات بار در خلیج کم ران حضور داشتم. من سادهلوحانه، جنگ را هیجانانگیز تلقی میکردم و نگران جنگ و کشتار و احتمالاً کشته شدن نبودم.
حضور در جنگ سختترین بخش تصمیم من نبود. دشوارترین بخش این تصمیم کاهش چشمگیر درآمدم بود که مجبور به پذیرش آن بودم. ستوان دومهای حاضر در سپاه تفنگداران دریایی، فقط سالانه 2400 دلار دستمزد دریافت میکردند. این حقوق دو هفتۀ من در استاندارد اویل بود. علاوه بر این، پنج ماه سال نیز تعطیل بودم. در این هفت ماه، ماهیانه نزدیک به 7 هزار دلار درآمد داشتم و پنج ماه بدون حقوق و بدون ترس از اخراج به استراحت میپرداختم. شاید همین امروز هم خیلیها در آرزوی داشتن چنین شغلی باشند.
دوره های مرتبط
کتاب هنر خوب زندگی کردن
شاید تابهحال به زندگی به شکل یک هنر نگاه نکرده باشید اما این یک واقعیت است. خوب زندگی کردن یک هنر است، آن هم هنری که باید برای آموختنش وقت زیادی بگذارید. رولف دوبلی، نویسندهی کتاب مشهور هنر شفاف اندیشیدن، در دومین کتاب مشهورش دربارهی هنر خوب زندگی کردن حرف زده است. این کتاب را بخوانید و تغییرات را به چشمتان را ببینید.
کتاب تحلیل تکنیکال در بازار سرمایه
کتاب تحلیل تکنیکال دربازار سرمایه در واقع به روزرسانیای بردیگرکتاب پرفروش جان جی.مورفی، Technical Analysis of the Futures Markets است که همهی بازارهای مالی را دربرمیگیرد.
کتاب جیبی شاد و پر از پول
پول واقعی نیست.پول فقط ابزاری قانونی برای مبادله است. ما از پول تنها برای تبادل بها استفاده میکنیم. پول نمایانگر ارزش و بها است.
پول «بدنه» بها و نماینده فیزیکی بها و ارزشی است که در درون ما کموزیاد میشود. این کموزیاد شدن در «چیزهای» بیرون از ما رخ نمیدهد و فقط در درون ما است، زیرا بدون ما، چیزهای بیرونی مانند یک خودرو چه ارزشی دارد؟ هیچ ارزشی ندارد. دستکم برای ما ارزشی ندارد.