«رازهای یک میلیونر (درسهای زندگی در مورد درایت و ثروت)» کتابی نوشته مارک فیشر (-۱۹۵۳) است که زندگی کاری مردی را از آغاز تا موفقیت به صورتی داستانی روایت میکند. وقتی جان بلیک در آپارتمان محقر و تا حدودی بههمریخته خود در برکلین از خواب بیدار شد متوجه شد که ساعت ۹:۳۰ دقیقه است. جان مردی جوان با قامتی کوتاه اما بسیار پرتحرک بود که ۳۲ سال از عمرش میگذشت. دیرش شده بود. یا ساعت زنگدارش کار نکرده بود یا اینکه اصلاً فراموش کرده بود آن را کوک کند. فرصتی برای دوشگرفتن نداشت؛ از اینرو آب سردی به صورتش پاشید، شانهای بر موهایش کشید، یک قرص ویتامین ث بلعید و وقتی احساس کرد برای آن روزش به انرژی فراوان احتیاج دارد، قرص دوم و سوم را هم در دهانش گذاشت و با سرعت هرچه تمامتر لباس پوشید. همان لباسی که دیروز هم پوشیده بود و وقتی به خانه برگشت، بیتوجه و بیدقت آن را روی صندلی انداخت. از آنجا که کراواتش همچنان دور یقه پیراهنش بود، مجبور شد پیراهنش را مثل عرقگیر به تن کند. اتومبیل قدیمی موستانگ مدل ۶۵ او بعد از سهچهار یا پنجبار استارت، بالاخره روشن شد. با خود گفت: «امروز از آن روزهایی است که آرزو میکردم از رختخواب بیرون نیایم.» در مؤسسه تبلیغاتی گلدستون، که در یک ساختمان قدیمی اما کاملاً نوسازیشده در خیابان ادیسون قرار داشت و او چند سالی آنجا به عنوان نویسنده کار کرده بود، منشیاش لوئیز، با نگاهی نگران با او سلام و احوالپرسی کرد.
دوره های مرتبط
کتاب کافکا در کرانه
رمان کافکا در ساحل (رمان کافکا در کرانه) از دو شخصیت ممتاز و فوق العاده قابل توجه بهره می برد: پسری نوجوان، به نام کافکا تامورا، که از خانه می گریزد تا هم از غیب گویی مخوفی فرار کند که زندگی اش را با سرنوشت ادیپ، اسطوره ی یونانی، گره می زند و هم به دنبال مادر و خواهرش بگردد که مدت هاست خبری از آنان ندارد. شخصیت دیگر، پیرمردی ساده لوح به اسم ناکاتا است که بهره ی هوشی چندان بالایی ندارد و بعد از حادثه ای که در زمان جنگ برایش اتفاق افتاد، هرگز بهبودی کامل را به دست نیاورد. او، در خلال اتفاقات کتاب، به دلایلی به سوی کافکا کشیده می شود؛ اما همانند بسیاری از کارهای روزمره ی زندگی، ناکاتا چیزی از این دلایل دستگیرش نمی شود.
کتاب مغازه ی خودکشی
کتاب مغازهی خودکشی به قلم ژان تولی، یکی از معروفترین و برجستهترین آثار فانتزی سیاه است که به شما نشان میدهد باید از شکستها درس گرفت و از آنها پلی به سوی موفقیت ساخت.در سراسر کتاب مغازهی خودکشی (The Suicide Shop) میتوان حضور مرگ را احساس کرد، ژان تولی با اینکه در تلاش است تا امید به زندگی را در خواننده ایجاد کند، در مقابل جنگی نمادین و سرشار از شوخیهای ظریف را خلق کرده که در پایان کتاب شما را شگفتزده میکند. به عبارت دیگر میتوان گفت این کتاب، هجوی تمامعیار در مورد مرگ و امید است.
کتاب جیبی شاد و پر از پول
پول واقعی نیست.پول فقط ابزاری قانونی برای مبادله است. ما از پول تنها برای تبادل بها استفاده میکنیم. پول نمایانگر ارزش و بها است.
پول «بدنه» بها و نماینده فیزیکی بها و ارزشی است که در درون ما کموزیاد میشود. این کموزیاد شدن در «چیزهای» بیرون از ما رخ نمیدهد و فقط در درون ما است، زیرا بدون ما، چیزهای بیرونی مانند یک خودرو چه ارزشی دارد؟ هیچ ارزشی ندارد. دستکم برای ما ارزشی ندارد.