هیچ راننده عاقلی اجازه نمیدهد یکی از مسافرانش به جای او فرمان اتومبیل را به دست بگیرد و او را هر جا دلش خواست ببرد. با این حال، ما هر بار که کنترل میشویم یا تحت فشار قرار میگیریم این اتفاق روی میدهد. مثلاً شخصی با توسل به خشونت یا نیرنگ ما را وادار میکند آن طور که او میخواهد یا زندگی میکند یا دوست دارد عمل کنیم. کنترل کننده با استفاده از روشهای فلج کننده و گمراه کننده از واکنشها جلوگیری میکند و سهم کم و بیش مهمی از زندگی ما را به تاراج میبرد. کنترل شدن از جانب دیگران مشیت الهی نیست. هیچ کس مجبور نیست تمام زندگیاش را به گوش دادن به حرف دیگران و زیر بار اراده آنها رفتن بگذراند.
ژاگ ریگارد (Jacques Regard) در این کتاب به شما میآموزد که قویتر باشید، تصور دنیای ایدهآل و انسانهای ایدهآل را کنار بگذارید، با واقعیت زندگی روبهرو شوید و برای خوشبختی و آزادیتان بجنگید و پیروز شوید.
خداوند همه انسانها را آزاد آفریده و هیچکس حق ندارد به هر طریق، چه برای سود شخصیاش و چه از سر بدخواهیاش، آنها را به بند بکشد و از آنها سوء استفاده کند. پس باید بدانیم که بسیاری از مشکلات زندگیمان به خاطر خواست خدا و سرنوشت نیست، بلکه به این علت است که ما یا منشأ بدبختیهایمان را نمیشناسیم، یا نمیخواهیم بشناسیم یا قدرت مقابله با آنها را نداریم. ولی خوشبختانه هدف این کتاب این نیست که شما را نصیحت کند یا فقط با دادن اطلاعات شما را در دریایی از ناراحتی ناشی از درک مشکلاتتان تنها بگذارد، بلکه این کتاب قصد دارد راهحلهایی به شما پیشنهاد کند که تا به حال اینقدر ملموس و منسجم در هیچ کتابی نیافتهاید.
در بخشی از کتاب بازیچهی دست دیگران نشوید میشنویم:
«اغلب افرادی که نه گفتن برایشان مشکل است یک نقطه مشترک دارند: آن ها همه را دشمن خود میدانند و دلشان میخواهد بدون این که مجبور باشند مدام از خودشان دفاع کنند، بتوانند در آرامش زندگی کنند.
مایه تاسف است که دنیا پر از آدمهای فریبکار، خودخواه و انواع کنترل کنندههاست. میتوانیم افسوس بخوریم که نمیتوانیم به کسی اعتماد کنیم. اما با این اعتراضات اصل ماجرا تغییری نمیکند. فایدهای ندارد که مثل کبک سرمان را زیر برف کنیم و به دلیل این که همه بد و بدجنساند تاسف بخوریم. ناله و زاری برای سختی زندگی (یا در رویای دنیایی بهتر بودن) مانع دیدن واقعیت پیش رویمان و در نتیجه انجام دادن کارهایی موثر میشود. به مرور زمان که در رویای دنیایی محال به سر میبریم، دنیایی که در آن زندگی میکنیم برایمان به محیطی نامساعد و غیردوستانه تبدیل میشود و توانایی کمتری برای تغییر آن در خود احساس میکنیم.
برای این که جرئت نه گفتن پیدا کنیم، ابتدا باید بپذیریم که دنیا را آنطور که هست ببینیم. افرادی هستند که خودخواهاند و دیگرانی که تشنه قدرتاند. کنترل کنندهها، متقلبها و دروغگوها و… مدت مدیدی است که وجود دارند. ناله و زاری بیفایده است، دنیا اینطوری ساخته شده است. چشمهایمان را باز کنیم و واقعیتها را بپذیریم»
دوره های مرتبط
به ترس و صحبت کن
یادداشت نویسنده : اولین باری که در یک جمع چند نفره قرار گرفتم و صحبت کردم ، یادم نمی یاد ! برای اینکه فقط ۲ سال داشتم و تازه زبون باز کرده بودم …
کتاب بیشعوری
خطرناکترین بیماری تاریخ بشریت، بیشعوری است. این چیزی است که «خاویر کرمنت» در کتاب بیشعوری به آن اعتراف میکند. اما جای نگرانی نیست. کرمنت صادقانه میگوید که خودش هم قبلاً بیشعور بوده و توانسته خودش را درمان کند. او این کتاب معروف را نوشته تا راهکارهای عملی درمان این عارضه را به دیگران هم نشان دهد. بهنظر میرسد که بیشعوری یکی از دغدغههای اصلی کرمنت است و او در این اثر توضیح میدهد چرا بعضی ها بیشعورند. سایر آثار خاویر کرمنت هم در فضایی مشابه نوشته شدهاند. «بیشعورهای گردنکلفت»، «بیشعورهای ابدی» و «توطئهی بیشعورها» از کتابهای این نویسنده هستند که در همهی آنها، جنبههای متفاوتی از بیشعوری و راهکارهای شناخت و مقابله با آن ارائه شده است. میتوان بهجرئت گفت که این کتاب در ایران، بیشترین طرفدار را دارد. آنقدر که حتی از کسانی که چندان اهل کتاب و کتابخوانی نیستند هم نام این کتاب را میشنوید. نکات و مواردی که در این کتاب آمده، میتواند به شناخت رفتارهای نادرست خود و اطرافیان و نحوهی مقابله با آنها، کمک کند. با استفاده از همین راهکارهاست که میتوانیم زندگی سالمتر و آرامتری برای خود و دیگران ایجاد کنیم.
کتاب شفای زندگی
همهی ما در زندگی به کتابهایی نیاز داریم تا تحت تاثیرشان قرار بگیریم. کتابهایی که باید در کنار رمانها و داستانهای روزمرهی خود بخوانیم و از خواندن آنها درس زندگی بگیریم.